Loading
از تو تنها بی قراری مانده بامن ساعت چشم انتظاری مانده با من بیتو حرفی با دل ویران ندارم ابرم اما جرات باران ندارم رفتنت را دیدم و باور نکردم عشق کردم باخیالت، سر نکردم رفتی و من را به خاموشی سپردی عشق را دست فراموشی سپردی بی تو تنها بی قراری مانده با من جای صدها زخم کاری مانده با من عکس نه، لبخند نه، یک جای خالیست آنچه از تو یادگاری مانده با من از تو با تنهاییام صحبت نکردم گفتی عادتمیکنی عادت نکردم گفتم از من هیچ یادت هست ؟گفتی خواستم یادت کنم، فرصت نکردم! بی تو تنها بی قراری مانده با من جای صدها زخم کاری مانده با من عکس نه، لبخند نه، یک جای خالیست آنچه از تو یادگاری مانده با من